مصرف لبنیات و افزایش غلظت آنتی اکسیدان های مغز

به نظر می رسد کاهش آنتی اکسیدان های کلیدی مانند گلوتاتیون در بافت مغز منجر به شروع فرآیند استرس اکسیداتیو که در پروسۀ پیری و بیماری های نورودژنراتیو دخیل است، می شود. تا به امروز هیچ عامل تغذیه ای با غلظت بالاتر گلوتاتیون ارتباط نداشته است. هر چند در یک مطالعۀ اخیر شواهد نشان دادند که ارتباط مثبتی بین گلوتاتیون در ناحیۀ مغز و مصرف لبنیات وجود دارد.
محققان به منظور بررسی این فرضیه که آیا مصرف محصولات لبنی و غلظت گلوتاتیون مغز در افراد مسن با هم ارتباط دارد یا خیر اقدام به اجرای مطالعه ای نمودند. نتایج حاصل از این مطالعه در سال 2015 در American journal of clinical nutrition منتشر شده است.
در این مطالعۀ مشاهده ای 60 فرد مسن سالم با میانگین سنی 68 سال برای شرکت در تحقیق انتخاب شدند. غلظت گلوتاتیون مغز در این افراد که الگوی دریافت محصولات لبنی در آن  ها با هم متفاوت بود اندازه گیری شد. برای اندازه گیری غلظت گلوتاتیون از یک روش منحصر و غیر تهاجمی استفاده شد. میزان دریافت لبنیات نیز از طریق ثبت غذایی هفت روزه به دست آمد.
نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که غلظت گلوتاتیون مغز در ناحیۀ پیشانی، آهیانه ای و پیش آهیانه ای با میانگین مصرف لبنیات روزانه مرتبط است. در واقع به طور دقیق تر غلظت گلوتاتیون در هر سه ناحیه با مصرف شیر مرتبط بود. همچنین گلوتاتیون بخش آهیانه ای با مصرف شیر و دریافت کلسیم ارتباط داشت. مصرف لبنبات همچنین با جنسیت، تودۀ بدون چربی بدن، میزان کالری دریافتی روزانه و کربوهیدات ها مرتبط بود. هر چند حتی زمانی که اثر این عوامل نیز در نظر گرفته و کنترل شد، باز هم ارتباط چشمگیری بین مصرف شیر و لبنیات با غلظت گلوتاتیون مغز باقی ماند.
بنابراین هرچه مصرف لبنیات در طی روز بیشتر باشد، غلظت گلوتاتیون مغز نیز بالاتر خواهد بود. شاید یک توجیه برای وجود این ارتباط این باشد که محصولات لبنی منبع خوبی از پیش ماده های لازم برای سنتز گلوتاتیون در مغز بشر محسوب می شوند.
با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، مصرف لبنیات علاوه بر نقش مهمی که در زمینه های مختلف سلامت از جمله استخوان ها ایفا می کند، می تواند در جلوگیری از کاهش غلظت گلوتاتیون در مغز و در نتیجه تسریع فرآیند پیری جلوگیری نماید. از این جهت توجه به مصرف مقادیر کافی محصولات لبنی در برنامۀ غذایی روزانه توصیه می شود.

منبع: Am J Clin Nutr 2015 101: 2 287-293