مطالعات نشان داده اند که مصرف میوه و سبزی مطابق با مقدار مجاز توصیه شده روزانه از پیشرفت بیماری های مزمن جلوگیری کرده و خطر مرگ و میر را 25-10% کاهش می دهد. به منظور تائید یافته های قبلی، مطالعه ای در اروپا ارتباط بین مصرف میوه و سبزی و خطر مرگ و میر را مورد بررسی قرار داد.
در این مطالعه 25682 مورد مرگ (10438 مورد به علت سرطان و 5125 مورد به علت بیماری قلبی-عروقی) که در طی 13 سال و در بین 451151 نفر روی داده بود، مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد مصرف ترکیبی از میوه و سبزیجات به میزان 569 گرم در روز در مقایسه با زمانی که میزان مصرف کمتر از 249 گرم در روز است سبب کاهش خطر مرگ و میر به میزان 10% و تاخیر خطر مرگ تا 12/1 سال می شود. همچنین هر 200 گرم افزایش در مصرف روزانه میوه و سبزیجات احتمال خطر را تا 6% کاهش می دهد.
رژیم غذایی غنی از میوه و سبزیجات خطر مرگ ناشی از بیماری قلبی- عروقی را تا 15% کاهش می دهد. علاوه براین، مصرف بیش از 400 گرم در روز میوه و سبزیجات از بیش از 4% موارد مرگ ناشی از بیماری قلبی پیشگیری می کند.
مصرف میوه به تنهایی سبب کاهش قابل توجه خطر نمی شود در حالیکه مصرف سبزیجات به تنهایی با خطر کمتر مرگ و میر مرتبط است و این کاهش برای سبزیجات خام قابل توجه می باشد. مصرف بالا سبب کاهش خطر مرگ و میر تا 16% می شود.
کاهش قابل توجه در میزان مرگ و میر ناشی از سرطان مشاهده نشد. اگرچه لازم است تا در این زمینه ارزیابی بر اساس نوع سرطان انجام شود. با این وجود، محققان تاکید می کنند که مصرف میوه و سبزی با خطر ابتلا به سرطان های خاص مانند کولون و رکتال، معده، ریه و … مرتبط است و انتظار می رود تا مصرف آن ها اثر مثبت بر مرگ و میر ناشی از این تومورها داشته باشد.
کاهش خطر مرگ و میر در نتیجه مصرف میوه و سبزی در شرکت کنندگانی که الکل مصرف می کردند(حدود 40-30% کاهش خطر)، چاق بودند(20%) و کسانی که سیگار می کشیدند، بیشتر بود. به گفته محققان این اثر مثبت احتمالا به علت محتوای بالای آنتی اکسیدانی میوه و سبزی است که سبب کاهش استرس اکسیداتیو ناشی از الکل، تنباکو و چاقی می گردد.
نکته عملی: با توجه به نقش موثر میوه و سبزی در پیشگیری از بیماری های مزمن مانند بیماری قلبی و سرطان توصیه می شود تمامی افراد به خصوص افراد چاق و کسانی که از الکل یا سیگار استفاده می کنند روزانه ترکیبی از میوه و سبزیجات متنوع را مصرف نمایند.
منبع:
American Journal of Epidemiology, 2013;178(4):590-602